زوج برنده “Big D” پس از پایان پایانی صحبت می کنند و در مورد رابطه خود صحبت می کنند

[Warning: The below contains major spoilers for USA Network’s The Big D season finale.]

جوجو فلچر و جردن راجرز شش زوج طلاق گرفته را در سفری عاطفی در شبکه USA بردند بیگ دی. در سریال واقعیت دوستیابی، افرادی که به تازگی طلاق گرفته اند سعی می کنند به زندگی خود ادامه دهند. چه با یک شعله قدیمی، یک اتصال جدید یا فقط ترک کاستاریکا برای شروعی تازه. با گذشت زمان، آنها در تمرینات ژیمناستیک و جلسات درمانی با دکتر دکتر شرکت کردند.

دو زوج تا فینال در 25 مرداد باقی ماندند. الکسیس فلچر و دوون رایت از طریق این فرآیند پیوند خود را احیا کردند. و کیسی کاستا (سابق بروکس پیترز) و بن (سابق آنجلیک ریچاردز) زمینه را برای عاشقانه خود در بهشت ​​فراهم کردند. کسانی که حذف شدند اجازه داشتند دوباره در مورد اینکه کدام زوج باید برنده شود رای دهند. فینالیست ها وظیفه داشتند به گروه توضیح دهند که با جایزه 50000 دلاری چه خواهند کرد و چرا قرار است رابطه آنها دوام بیاورد.

الکسیس و دوون از نظر سایر بازیگران خود قانع‌کننده‌تر بودند و به عنوان برنده انتخاب شدند. در اینجا این دو تجربه را منعکس می کنند.

شبکه کریم بلک/آمریکا

چقدر مطمئن بودید که برنده می شوید؟

الکسیس فلچر: فکر می کنم من و دوون رقابت خوبی داشتیم. قطعا وقتی نوبت به سه بازی آخر با آنجلیک و دیوید رسید [Novello]، مطمئن نبودیم. آنها نمی توانستند دست خود را از یکدیگر دور کنند. به نظر می رسید که آنها واقعاً با یکدیگر ارتباط و هماهنگی دارند. در مورد من و دوون، ما کارها را کمی آهسته پیش بردیم. هیچ صمیمیتی جز بوسیدن نداشتیم. ما به آنجا رفتیم زیرا واقعاً می خواستیم روی رابطه خود تمرکز کنیم. کیسی یک فرد بسیار مستقل است. او با بروکس ارتباط زیادی داشت. بن آرامش او در خانه بود. من فکر می کردم آنها ترکیبی عالی از اضداد هستند که جذب می کنند. رقابت جدی داشتیم. فکر نمی‌کنم در آن زمان برای من و دوون برنده شویم. ما فقط از رشد در خانه شگفت زده شدیم.

جردن و جوجو فقط در پایان اعلام کردند که یک جایزه 50000 دلاری وجود دارد. وقتی متوجه پول شدید، تفاوت چقدر بود؟

دوون رایت: برای من این پیشرفتی را که قبلاً انجام داده‌ایم، هم برای خودمان و هم برای هر فرد تغییر نداده است. من دروغ نمی گویم اگر کسی 50000 دلار به شما بدهد، این یک جنبه کاملاً متفاوت به آن اضافه می کند. من هم مثل بقیه تعجب کردم.

دوون، در ذهن الکسیس، یکی از چیزهای مهمی که در اینجا روی آن کار می کردید، خلق و خوی شما بود. رئیس [Wean] من قطعاً این را در مدت حضور شما آزمایش کردم. آیا فکر می کنید که مدیریت خشم خود از او آزمون نهایی شما بوده است؟

دونین: حتی نمی‌توانم بگویم که این آزمون نهایی بود، زیرا فکر نمی‌کنم در دنیای واقعی به هم نزدیک باشیم، زیرا این باعث رنجش او نمی‌شود، اما ما دو مرد متفاوت هستیم. واقعیت این است که نه من با او خواهم بود و نه او با من. ضمناً احتراماً من مخالفتی ندارم. بسیاری از صحبت های او من را شگفت زده کرد، زیرا در ابتدا با هم خوب بودیم و باحال بودیم. بعد همه طرف ها درباره من و الکسیس و بعد درباره من نظر می دهند. فقط تعجبم کرد همانطور که همه چیز پیشرفت کرد، من نشانه ای از ناامنی نشان دادم زیرا این موضوع مرا آزار می داد. باید از خودم و آلیکسیس تشکر کنم که به عنوان یک مرد به یاد آوردیم که من کی هستم. من و او، من چیزی علیه او نداریم، اما آن زمان دوران سختی بود.

الکسیس: چند بار دین دکمه های دوون را فشار داد و من خوابیدم. من در طول این نمایش زیاد می خوابیدم زیرا دائماً توسط پشه ها گزیده می شدم. در چند قسمت اول به سختی هیچ اعترافی از من می بینید چون گاز گرفتم. چشمم ورم کرده بود. بعد چشم دیگرم را گاز گرفت. من توسط عنکبوت گزیده شدم. در طول اقامتم در کاستاریکا مجبور شدم دارو مصرف کنم. دکتر کاستاریکایی احتمالاً گفت: «آن دختر.» یادم می‌آید هر بار که از خواب بیدار می‌شدم، می‌گفتند: «تو صحنه استخر بین دوون و دین را از دست دادی. در بیشتر تعاملات دین و دوون، زمانی که آنها بد بودند می خوابیدم.

The Big D - فصل 1

جنا ماری دیویس / شبکه ایالات متحده آمریکا

شما دو نفر در چالش هنری برنده شدید. با این حال، الکسیس، تو از دست دوون عصبانی شدی، زیرا احساس می‌کردی که او در حال مهمانی با دیگران به جز تو است. آیا احساس می کنید که بیش از حد واکنش نشان داده اید؟

الکسیس: واقعا همین اتفاق افتاد. تنش زیادی در خانه بین دوون، من، دین و امبر وجود داشت. آنقدرها نشان داده نمی شد، اما بعد از اینکه دوون همه را در آغوش گرفت. دین و امبر آن طرف اتاق بودند. دوون از اتاق عبور کرد و او را دو بار در آغوش گرفت. من می گویم: “من طرفدار شما نیستم. چیزای احمقانه گفتی و الان متوجه شدم چرا آدم‌هایی را که بی‌احترامی هستند در آغوش می‌گیریم؟» وقتی بیرون می‌رفتیم، از اینکه او او را در آغوش گرفت، بیشتر اذیت شدم. اکنون که به گذشته نگاه می کنم، نمی توانم باور کنم که چنین واکنشی بیش از حد نشان داده ام. فکر نمی کردم جالب باشد، اما آن را به سطح دیگری رساندم. قبول دارم که برای هر کاری زمان و مکانی وجود دارد. واقعا حالم بد بود آنها آن را نشان ندادند اما من عذرخواهی کردم و قبول کردم که باید منتظر می ماندم. وقتی چیزی در دلم است، احساس می‌کنم باید آن را بگویم وگرنه درونم را خواهد خورد. باید به خاطر داشته باشم که زمان و مکانی وجود دارد.

شما پول را بردید بعد چه اتفاقی افتاد؟ در مورد رابطه خود چه می توانید بگویید؟

دونین: اجرای نمایش بسیار مفید بود. گاهی اوقات می‌توانیم به‌عنوان افرادی با مسائل مختلف زندگی کنیم و هرگز برای نگاه کردن در آینه وقت نگذاریم و خود را مسئول بدانیم. حتی در حال حاضر هنوز آنقدر وحشتناک است که من در برخی موارد بیش از حد واکنش نشان دادم. من با این اتفاق مشکلی ندارم زیرا اکنون می توانم کار را انجام دهم. از زمانی که ما کاستاریکا را ترک کردیم، به دلیل شرایطی که در حال برگشتن به هم بودیم، بسیار سخت بود. ما دوباره شعله ور شده ایم. در همان زمان ما برگشتیم و همه چیز بسیار سریع پیش می رود. هنوز به زمان نیاز داشتم تا روی خودم کار کنم. او موقعیت حرفه ای خود را در آتلانتا داشت. بد نبود. ما فقط باید برای همدیگر یک قدم به عقب بر می داشتیم. ما در تماس بودیم. هیچ نفرتی امکان پذیر نیست. هنوز عشق و احترام زیادی وجود دارد. ما یک آپارتمان گرفتیم و با هم نقل مکان کردیم، اما کار او در آتلانتا بود. که کار را سخت کرد. باید استراحت می کردیم.

الکسیس: موافقم. بسیاری از مردم نمی دانند که 10 هفته در یک جزیره به نظر می رسد که شما در تعطیلات هستید. شما کار نمی کنید و خانواده یا دوستان را نمی بینید. زیاد باهاشون صحبت نمیکنی شما می توانید حدود یک ساعت در روز از تلفن خود استفاده کنید. هیچ حواس پرتی وجود ندارد. شما روی فردی که ملاقات می کنید تمرکز می کنید. برخی از بازیگران دارای فرزندان و تعهدات دیگری هستند. من و دوون در کاستاریکا خوش می گذرانیم. قرار می‌رویم، می‌نوشیم، روی خودمان کار می‌کنیم و اوقات خوشی را سپری می‌کنیم. اما وقتی به خانه برمی گردی، اتفاقات بیشتری در زندگی رخ می دهد. من باید در آتلانتا بودم. حتی زمانی که آپارتمان خود را در چارلستون گرفتم، مجبور بودم اغلب به این طرف و آن طرف سفر کنم. که خیلی اذیتم کرد. سپس ما در دنیای واقعی تعهدات و چیزهای متفاوتی نسبت به این دنیای رویایی داریم. اتصال این دنیاها به هم کمی سخت بود.

پس وضعیت شما چیست؟

دونین: من می گویم ادامه دارد.

اگر فصل دومی وجود داشت این را به دیگران در شرایط مشابه توصیه می کنید؟

دونین: کاملا. من به یک استاندارد پایبند هستم و اجازه می دهم که نفسم بهترین را از من بگیرد. در طلاق گاهی اوقات می گوییم که احساس می کنیم شکست خورده ایم. این اعتماد به نفس را برگرداند. طلاق شبیه دوست پسر و دوست دختر بودن و جدایی نیست. تنها تفاوت این است که شما سند قانونی دارید. زیبایی نمایش این است که این امکان را برای هر کسی که طلاق را تجربه کرده است اما آن عشق را دارد و به آن بسته شدن نیاز دارد، ممکن می کند. می تواند به مردم کمک کند تا مسائل را بفهمند. شما را با دیگری به جزیره ای می برند و در پایان روز چیزی را خواهید فهمید. یا آن شخص را دوست ندارید یا ترجیح می دهید با او دوست باشید یا بد نیست در این رابطه تجدید نظر کنید. من معتقدم که به هر کسی که این فرصت داده می شود باید این کار را انجام دهد.

الکسیس: حتما دوباره انجامش میدم. لحظات زیادی وجود داشت که بسیار ناراحت کننده بود. شما چاره ای ندارید جز اینکه با همه اطرافیان خود خودتان باشید و به عنوان یک سیستم پشتیبانی عمل کنید که با همین موضوع سروکار دارد. سپس ما دکتر. بله وجود دارد. افراد زیادی با او جلساتی داشته اند. مقداری داشتیم اینکه می‌توانستیم آنچه را که می‌خواستیم بگوییم و همه چیز را آشکار کنیم، واقعاً شاداب بود. در چند هفته اول همه هر روز گریه می کردند. تو عمرم اینقدر گریه نکرده بودم خیلی با طراوت بود اگر فصل دومی وجود داشته باشد، می‌توانم به هر زوج مطلقه‌ای که فکر می‌کند چیزی را از دست داده‌اند یا می‌خواهند تعطیل شود، می‌گویم، باید شانس بسیار خوبی داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top