“هیچ کس نمرده”: مالنا آلتریو اولین “راننده تاکسی” گویا در مادرید است

آنتونیو مندز اسپارزا، کارگردان اسپانیایی، چهارمین فیلم بلند سینمایی او تا به امروز، «Que no one died» را می‌سازد با چیزی کاملاً جدید در مقایسه با بقیه فیلم‌شناسی او معرفی شده است، اما بدون نادیده گرفتن ماهیت آن. فیلمساز بدون کنار گذاشتن لحن واقع گرایانه مشخصه پروژه های قبلی خود (“اینجا و آنجا”، “La vida y nada más”، “اتاق دادگاه 3h”)، به موضوعات معمول کار خود (خانواده، کشمکش بین شخصیت ها) نزدیک شد. با یافتن جایگاه خود در جهان و روابط بین فردی آنها) بیشتر از همیشه ادبیات داستانی را در آغوش بگیرید.

مندز کارگردانی و نویسندگی این فیلم پایانی را با کلارا روکت (“لیبرتاد”) بر عهده داشت، فیلمی هیجان انگیز که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته خوان خوزه میلاس است. تمرکز روی لوسیا (مالنا آلتریو)، زنی است که پس از اخراج شدن به عنوان راننده تاکسی شروع به کار می کند. تغییری که به زندگی شما یک چرخش بزرگ می دهد. در حالی که او در خیابان های مادرید پرواز می کند و سعی می کند مرد گمشده ای را که عاشق او شده است وارد تاکسی کند، با افراد مختلفی ملاقات می کند که او را از منطقه آسایشش خارج می کنند و تنشی را افزایش می دهد که تهدید به انفجار می کند.

Demasiadas paradas

“Que no onestay” ما را به راحتی جذب می کند زیرا ما را در فضای پرتنشی غوطه ور می کند که به تدریج در فیلم ایجاد می شود و همانطور که زیرنویس اضافه می کند، ما در vilo با این نکته می مانیم که “الگوریتم موفق خواهد بود”، و همینطور است، با یک اوج بسیار رضایت بخش، اما قدرت رسیدن به آن را با این احساس که با فیلم مانند تاکسی لوسیا رفتار می شود، از دست می دهد. منجر به یک سفر طولانی غیر ضروری در حالی که در یک سفر بسیار کوتاهتر وجود داشت.

رمان مندز که برای اولین بار در زادگاهش اسپانیا منتشر شد، هم از نظر علاقه ای که در بیننده برمی انگیزد نامنظم است. آنقدر که یک گروه صدای عالی و محکم ما اصرار داریم که در یک تریلر هستیم، اما در نهایت این حقیقت در رسانه ها مشخص می شود. تلاش برای محدود کردن فیلم به یک ژانر خاص زیرا به نظر می رسید ترس غالب شده بود سفر در میان ابرها که لوسیا با تاکسی خود سوار می شود یک کمدی کمدی و سیاه، یک درام فیلم جادهفیلمی درباره انتقام، فراداستان و رئالیسم.

برخی از صحنه هایی که شامل «Que nadie dierma» در ژانرهای مختلف است، آن را تا حد زیادی غنی می کند، برخی دیگر برعکس است. جاگذاری و گسترش مداوم و ناگهانی لاستیک های کششیبه طور خاص، از طریق آن خرده‌پینگ‌های کوچک یا سکانس‌های مستقلی که جدای از اینکه به کلیت کمکی نمی‌کنند، در نوع خود جذابیت ایجاد می‌کنند. و از آنجا که اینها، علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، به عنوان دوز تنش کاذب استفاده می شود که به هیچ ختم نمی شود، در احساس پوچی و قطع ارتباط با کل پروژه. بعدش درد داره کارگردان در صحنه های دیگری از لوسیا نشان می دهد که برای خلق یک فیلم کامل و منسجم که تعلیق و واقع گرایانه باشد به این فیلم اضافی نیاز ندارد.

رئالیسم، سلاح دو رشته ای

لحظاتی که موضوع مشترک را نادیده می گیرند و معمولا زندگی روزمره لوسیا را نشان می دهند، معمولاً در تعامل با شخصیت های فرعی، تلاشی واقع گرایانه است، زیرا کمک به ساخت یک شخصیت اصلی که معتبرترین و عمیق‌ترین شخصیت است، که نماینده یک مادرید واقعی و متنوع است که از کلیشه‌ها فرار کرده است. اما افراط در این صحنه ها به قیمت انسجام داستان، در نهایت منجر به بدتر شدن روایت می شود.

مالنا آلتریو، دی گویا

مندز برای اطمینان از اصالتی که برای او بسیار مهم است، مدت‌هاست به مشارکت بازیگران آماتور در فیلم‌شناسی خود متوسل شده است، کاری که در این مورد آن را کنار گذاشته است. و این تغییر تفاوت بزرگی ایجاد می کند زیرا “هیچ کس نمی ماند” او نقش اصلی را به مالنا آلتریو (“هیچ کس زنده نیست”) اعطا کرد که تأکید کرد او نه تنها یک تایتان کمدی است، بلکه دامنه دراماتیک بسیار بالایی دارد.

آلتریو در یکی از مهم ترین مقاله های حرفه ای خود بی نظیر می درخشد. این بازیگر لوسیا را به شخصیت پیچیده ای تبدیل می کند که در عین حال غرغر، مرموز، ناراحت کننده و پوسیده به نظر می رسد. رشد آدم ها و پیچیدگی ها و تضادهای ما را چنان طبیعی دنبال می کند که انگار در مقابل زندگی خود ایستاده ایم و همزمان یک بازیگر نقش آفرینی می کند. قدرت تغییر بدون شک پیروزی بزرگ فیلم است، زیرا شما نمی توانید چشمان خود را از پرده بردارید.

بازیگر نقش مکمل Maravilla را همراهی می‌کند که شامل آیتانا سانچز-گیخون (“مخمل”، “Madres paralelas”) می‌شود. کلیدهایی برای کشف جلدهای جدید در لوسیا، خوزه لوئیس توریخو و رودریگو پویسون. مندز برای اولین بار با یک لیست حرفه ای وارد تاریخ “اشتباه” شد، اما نتیجه درست بود. همه این تغییرات یک اقدام از سوی اوست.

“راننده تاکسی” a la Madrileña

اگرچه آنها به طور کلی ناهموار هستند، اما آنچه جالب است این است که چگونه مندز و بازیگران موفق می شوند تمرین جالبی در رئالیسم از طریق داستان بسازند. ما می دانیم که در حال تماشای چیزی تخیلی هستیم، اما از طریق شخصیت ها و موقعیت هایی که به نظر می رسد نه از فیلم بلکه از زندگی ما آمده اند، اصالت زیادی به ما می دهد. به همین دلیل، برای ناامیدی که آسیب‌پذیری‌ها را بیدار می‌کند، برای مدیریت خوب تنش زمانی که بر روی یک سری پیچ‌ها پرتاب می‌شود، آخرالزمان، و برای تفسیر یک آلتر ایگوی زنانه که جایگاه خشونتش مانند پرواز در حال رشد است. تراویس بیکل، این نوع از “رانندگان تاکسی” در مادرید هیچ کس را چه خوب و چه بد، بی تفاوت نمی گذارد.

6

بهترین: تعبیر مالنا آلتریو. اصالت. باند صدا.

بدترین: افزایش و کاهش مداوم تنش خسته کننده است. برخی از تصاویر فرعی انسجام فیلم را از بین می برند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top