کتی فایندلی و ایوان رودریک پیش‌نمایش احساسی «کمدی دوستان» سال نو

«این یک پاکسازی تعطیلات است. کیتی فایندلی درباره فیلم جدید او و ایوان رودریک در هالمارک می گوید: «شما همه چیز را دریافت می کنید. با یک لیست مهر و موم شده استنمایش 16 دسامبر.

فایندلی نقش کارلی را بازی می‌کند که فکر می‌کرد فقط برای به دست آوردن پسر رئیس، وایات (رودریک) در محل کارش ترفیع می‌گیرد و استعفا می‌دهد. اما وقتی نوبت به بررسی نهایی فهرستی از قطعنامه ها قبل از پایان سال می رسد، این دو نقطه مشترک پیدا می کنند. بله، این یک فیلم کمیاب سال نو است!

در اینجا فایندلی و رودریک بسیار شایان ستایش فیلم خود را مشاهده می کنند.

کارلی و وایات در کجای زندگی خود، چه از لحاظ حرفه ای و چه از لحاظ شخصی، زمانی که یکدیگر را ملاقات می کنند، قرار دارند؟

کیتی فایندلی: وقتی کارلی را ملاقات می‌کنیم، او به‌طور باورنکردنی در کاری سخت کار می‌کند که لزوماً به نظر او چندان باارزش نیست. اما او واقعاً متعهد به ساختن یک زندگی باثبات و مسئولانه است، زیرا او توسط یک والد مجرد باثبات و مسئولیت پذیر بزرگ شده است و تمام این کار و تلاشی که باید برای جبران آن والدین انجام دهد. [she feels] اینکه بی مسئولیتی یا تمرکز بر روی اهداف و رویاهای خود خارج از ثبات، تمام تلاشی را که این والدین برای اطمینان از اینکه او سالم و با غذا روی میز بزرگ می شود، هدر می دهد. بنابراین او در یک شرکت پوشاک در یک شغل نرم و کم درآمد کار می کند، اما به این فکر می کند که قرار است یک ترفیع بزرگ دریافت کند، ثبت نام می کند. او همه چیز را در آن گذاشت. این تمام زندگی اوست و بعد یک پسر ظاهر می شود. او خودش چیزهایی را که در زندگی او شادی می کند برای مدت طولانی به تعویق انداخته است که احساس می کند دیگر امکان پذیر نیست. هی رفیق میخوای بری؟

ایوان رودریک: بله، اجازه دهید من پرش کنم. بنابراین وایت برای پست رئیس در شرکت پدرش بسیار با استعداد است.

فایندلی: مرد بودن چگونه است؟

رودریک: او حتی واقعاً اهمیتی نمی دهد، او نمی داند چه کار می کند و فقط در زندگی شناور است. او و پدرش رابطه خوبی با هم ندارند. همه چیز خیلی آسان است. او هرگز در زندگی خود به چالش کشیده نشده است. و من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم او خوشحال نیست، که بخش بزرگی از داستان است که در آن وایت و کارلی می توانند به یکدیگر چیزهای مختلفی در مورد چگونگی انجام زندگی خود و چگونگی تعقیب چیزهایی که می خواهید و باشید به یکدیگر آموزش دهند. متعادل باشید و زمانی که می خواهید خوش بگذرانید از آن لذت ببرید و در صورت لزوم اخلاق کاری خوبی داشته باشید، اگر این کار منطقی است. من فکر می کنم ملاقات با کارلی یکی از دلایلی است که او می تواند زندگی عمیق تری پیدا کند، درگیر کارهایی باشد که برای او بهتر و سالم تر است و تعادل بیشتری ایجاد کند.

یوهان وال/ رسانه هالمارک

هر دو شخصیت می خواهند تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند. به نظر شما طرف مقابل چگونه با این موضوع برخورد خواهد کرد؟

فایندلی: در ابتدا، کارلی فکر می کند که وایت هرگز در زندگی خود یک فکر اصلی نداشته است. من فکر می کنم کارلی عمیقاً از این واقعیت که ثروتش و این واقعیت که او مردی با موهای زیبا است به او اجازه می دهد تا در جهان با این همه آسانی حرکت کند در حالی که بقیه واقعاً سخت کار می کنند و واقعاً در آن کار می کنند و می خواهند در زندگی خود سهیم باشند بسیار ناراحت است. چیزهای آنها او فکر می کند که او کمی احمق است. من فکر می کنم او فکر می کند او است [like] واقعاً بچه های دبیرستانی که احتمالاً با او صحبت نمی کردند، که او را عمیقاً ناراحت کرد زیرا او مانند داریا بود. او فقط امتداد آن پسرهایی است که همه چیز را در اختیار دارند، که نزد او می آیند و از او برای انجام تکالیف ریاضی کمک می خواهند و سپس می روند. او در همان ابتدا انتظار یک فاجعه خفیف را دارد و سپس به طرز عجیبی از اینکه چقدر صادقانه سعی می کند هر کاری را که به او می گوید انجام دهد شگفت زده می شود.

رودریک: بله، من فکر می کنم او احتمالاً در همان قایق کارلی است که فکر می کند – صحنه ای وجود دارد که او به او یاد می دهد چگونه برای یک ماراتن بدود یا تمرین کند. او نمی داند چه کار می کند – نه کتی، بلکه کارلی.

فایندلی: من نمی توانم بدوم. نمیدانم دارم چکار میکنم.

رودریک: من بلد نیستم کیک بپزم. چیزهای مختلفی وجود دارد که شما فکر می کنید من یک احمق هستم، من فکر می کنم شما یک احمق هستید، و ما به آن می خندیم. این یک داستان دلخراش است. جدی است و به معنای آن چیزی است که قصد انجام آن را دارد. و فکر می‌کنم در اعماق قلب او می‌داند که کارلی این کارها را انجام خواهد داد، اما در ظاهر به این می‌خندیم که چقدر در انجام این کارها بد هستیم.

در مورد همکاری و کشف پویایی کارلی و وایات صحبت کنید.

فایندلی: ما هر دو ابراز کرده‌ایم که نگران مجموعه جدیدی هستیم که کسی که باید بیشترین زمان را با او بگذرانیم واقعاً ما را نمی‌فهمد، یا اینکه ما دقیقا برعکس کاری هستیم که او با او انجام می‌دهد. کار کردن هر دوی ما فردی را فرافکنی می کنیم که برای ما خیلی باحال است و هیچ علاقه ای به ما ندارد. فکر می‌کنم ۱۹ ثانیه طول کشید – فکر می‌کنم داشتم وانمود می‌کردم که به دری لگد می‌زنم، یادت می‌آید؟

رودریک: وقتی وارد آپارتمان جدید شدیم کار خنده‌داری انجام دادی، نه؟

فایندلی: وانمود کردم که در را با دامن کوچک شکستم.

رودریک: آره خنده دار بودی خندیدیم. به همین سادگی است و ما فکر کردیم، “باشه، خوب می شویم.”

کیتی فایندلی و ایوان رودریک در فیلم مهر و موم شده با فهرست

یوهان وال/ رسانه هالمارک

فایندلی: فکر کردم، “اوه، ما خوب می شویم.” یک مونتاژ وجود دارد که در آن درخت کریسمس را به یک آپارتمان جدید می کشیم، زیبا است، و ما چیزها را می چینیم و تزئین می کنیم. و در یک لحظه فکر کردم، “آیا جایی برای تو هست که بایستی، موهایت را اصلاح کنی و بگذار درخت روی من بیفتد، بگذار درخت روی من بیفتد؟” و ایوان گفت: “بله، عالی است. آیا ما اجازه داریم این کار را انجام دهیم؟» و بعد، نمی‌دانم که در نهایت به فیلم ختم شد یا نه، اما ما آن را فیلمبرداری کردیم و فکر کردم: «خوب، این مردی است که حاضر است یک درخت کریسمس هشت فوتی را کارگردانی کند. مدتی که روی بدنم بیفتم.”

رودریک: این کودک قلب خوبی دارد.

فایندلی: بله، ما خوب می شویم.

رودریک: من و کتی به نوعی فوبیای یکسانی داریم یا حتی نمی دانم می خواهید آن را فوبیا بنامید یا نه. مثل این است که شما نمی خواهید با کسی کار کنید که فکر می کند برای مدرسه خیلی باحال است. و من فکر می کنم ما بلافاصله این را فهمیدیم. ما فکر می کنیم، خوب، هر دوی ما افرادی هستیم که فقط می خواهیم با هم معاشرت کنیم و اوقات خوبی داشته باشیم.

چه چیزی باعث می شود افراد عاشق رابطه خود شوند؟

فایندلی: خب، منظورم این است که ما شایان ستایش هستیم. می توانید ما را ببینید؛ به ما نگاه کن.

رودریک: از طرف خودت حرف بزن کتی

فایندلی: ما فوق العاده ناز هستیم. موهای ایوان در این صنعت بی نظیر است. من این را روی کاغذ می گذارم.

رودریک: من می توانم به سه نام فکر کنم که روی موهای من باشد.

فایندلی: من مجبور نیستم با شما موافق باشم. و این پاسخ من به این سوال است. من فکر می کنم وایت و کارلی به روشی واقعاً دوست داشتنی برابر هستند. فکر می‌کنم وایات نمی‌ترسد که با کارلی مثل یک احمق رفتار کند، او را به اطراف هل دهد و مسخره‌اش کند، و سپس سعی کند وقتی چیزی روی او افتاد برای نجاتش شیرجه بزند. در بیشتر این فیلم آنها با هم دوست هستند. آنها دوستان واقعی هستند. آنها به طور مصنوعی از هم جدا نمی شوند تا اینکه ناگهان، خدای من، آنها عاشق می شوند. آن‌ها واقعاً سرگرم می‌شوند، با یک فرد جدید آشنا می‌شوند، واقعاً احساس آسیب‌پذیری و عجیب‌وغریب می‌کنند و به روش‌هایی در مقابل یکدیگر ظاهر می‌شوند که گاهی اوقات برازنده، آشکار، احمقانه یا کمی عجیب نیستند. آنها در واقع بدون هیچ معنایی دوست می شوند، قبل از اینکه حتی سرنخی داشته باشند: “اوه خدای من، در واقع این می تواند یک شخص از صمیم قلب باشد، به روشی متفاوت.”

من آن را واقعاً دوست داشتنی می دانم زیرا فکر می کنم بسیاری از مردم چنین احساسی دارند. من مطمئن هستم که بسیاری از مواقع دیگر وجود دارد که اینطور نیست، اما بسیاری از مواقع شما شروع به آشنایی با کسی می کنید و دوستی واقعاً جالب یا دلپذیری دارید، و سپس می گویید: “اوه خدای من، من دوستت دارم.” “” اما من فقط فکر می کنم که برای بسیاری از فیلم ها واقعاً واضح است که این افراد واقعاً تصمیم گرفته اند فقط برای یکدیگر هر کاری انجام دهند و سعی کنند با هم چیزهای عجیب و غریب را کشف کنند. و این چیزی است که من بیشتر دوست دارم تماشا کنم.

رودریک: من چیزی به این اضافه نمی کنم زیرا عالی بود.

فایندلی: اما درست است؟ فکر می کنم همین است. اینطور نیست که وانمود کنیم که همدیگر را دوست نداریم تا اینکه ناگهان دوست نداریم. مثل این است که «نه، من تو را دوست دارم. فکر می کنم تو عجیبی.»

رودریک: بله، در یک مفهوم عجیب و غریب، آن را مانند یک کمدی دوستان تا زمانی که احساسات ایجاد می شود.

فایندلی: و سپس این یک کمدی دوستانه است از افرادی که سعی می کنند کمدی رفیق را با گفتن این جمله خراب نکنند، “به هر حال، می توانی لطفا فقط با من برو بیرون؟” بیرون؟ سرد. ما به آن باز خواهیم گشت.»

من هم میلی (بی جی هریسون) و هم جیمی (کلسی ماوما) را دوست داشتم. این شخصیت ها خیلی سرگرم کننده بودند. و سپس دیدن وایات که به او متعهد است عالی بود.

فایندلی: موافقم. بدون کلسی و بی‌جی، ما شخصاً از دست می‌رفتیم، اما شخصیت‌های ما و کل فیلم بدون آنها بی‌ارزش خواهند بود.

رودریک: آه من می دانم. من میدانم. تو خیلی خوبی بی جی خیلی خوب بود

فایندلی: صحنه ای هست که دارم کلسی را ضبط می کنم و در فیلمنامه نیست. من فقط پرسیدم: “فکر می کنی می توانم تو را بگیرم؟” و او گفت: بله. و بعد دقیقاً همین اتفاق افتاد.برخی از عکس های فیلم مورد علاقه من در تمام دوران گرفته شد. من واقعا قوی و باحال به نظر می رسم که یک خانم کوچک و شایان ستایش را بلند می کنم.

دوستی واقعی بین این دو شخصیت را نشان می دهد.

فایندلی: آره. نه، او یک معجزه است. او اساساً از هر نظر بسیار باحال تر از من است و من واقعاً خوشحالم که او می خواست در تمام مدت با من معاشرت کند. [Laughs] گفتم: «لطفا نرو. فقط به من بگو چه کار می کنی و چه چیزی تو را خیلی باحال می کند. امروز چه لباسی پوشیدی؟ چه نوع موسیقی گوش می دهید؟ دوست من باش.”

با یک لیست مهر و موم شده استاولین نمایش فیلم، شنبه، 16 دسامبر، ساعت 8/7c، کانال هالمارک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top