کمدی مرده است و تماشاگر آن را کشته است

از هر کسی بپرسید، به شما خواهد گفت که کمدی، چه خوب و چه بد، آن چیزی نیست که قبلا بوده است.

در سال 1971، زمانی که روابط نژادی در بدترین حالت خود قرار داشت، نورمن لیر یکی از عمیق ترین برنامه های تلویزیونی تمام دوران را کنار گذاشت: همه افراد خانواده، با موفقیت بسیار. زمانی که جهان در اوج بزرگترین پیشرفت‌های بشری در تمام دوران‌ها بود – آزادی زنان، گرایش جنسی و حقوق مدنی – این سریال به طور مستقیم از هر دو طرف طیف و در پایان ما به عنوان مخاطبی که می‌خندیدیم، به این مسائل پرداخت. درک یکدیگر در حال رشد و برای دیدگاه ما.

چه اتفاقی افتاد؟

زمانی در دهه 2010، جامعه مدرن از تنفر از درستی سیاسی به استقبال از آن رفت. در این مدت، انبوهی از مسائل سیاسی، جنسیتی و نژادی شروع به تقسیم جهان کرد. ناگهان، حساسیت های ظریف پیرامون موضوعات فوق الذکر دیگر جریان اصلی نبود. ناگهان، شوخی‌های روشن‌فکرانه درباره مسائل نژادی بدون توجه به قصد، زمینه یا خط مشی به شوخی‌های نژادپرستانه تعبیر شد.

©CBS/Courtesy Everett Collection

ناگهان هر چیزی که باعث تمسخر هر چیزی که افراد را از یکدیگر متمایز می‌کند، اعم از ظاهر، عقاید، فرهنگ و غیره، تحقیرآمیز تلقی می‌شود، و شما فقط در صورتی می‌توانید افراد/مکان‌ها/اشیاء را مورد سرزنش قرار دهید که یکی از آن‌ها باشید. /مکان/چیزها. هیچ کس دیگر نمی خواهد به چالش کشیده شود و هر تلاشی برای انجام این کار به عنوان گامی شخصی به سمت آرمان های خود تلقی می شود.

در نتیجه، کمدین‌ها دیگر مانند ریچارد پرایور، جورج کارلین و افراد بی‌شماری در دهه‌های پیش به‌عنوان صدای مردم عمل نمی‌کردند، زیرا اکنون اینترنت، چه خوب و چه بد، صدای همه را می‌دهد.

در نتیجه، هنر کمدی ارزش کمتری پیدا کرد و مردم کمتر به محتوای تلخ و بیشتر به میم‌های تکراری و نمایش‌های آنلاین می‌خندیدند. در نتیجه، کمدی ذهنی تر شد و به سمت حال پیش رفت. بیش از یک دهه است که هیچ فیلم کمدی موفقی وجود نداشته است و یک فرد معمولی در فضای آنلاین بسیار بی پروا و بی احترامانه تر از یک کمدین روی صحنه رفتار می کند.

در نتیجه، کمدی همانطور که می دانستیم از بین رفت.

به لطف تقسیم بندی که توسط رسانه های اجتماعی به ما القا شد، مردم شروع به جمع آوری افراد همفکر بیشتری کردند. کسانی که جهان بینی خود را به اشتراک می گذاشتند، چه سیاستمداران، چه رسانه ها و چه کمدین ها، قبل از هر گونه نگرانی در مورد مهارت آنها در شغلشان، از جمله خنده دار بودن، به ذهنشان خطور کرد. به همین دلیل است که کمدی های جریان اصلی شکست می خورند. گروه هدف خیلی گسترده است. آخرین کمدی موفق که یک فیلم ابرقهرمانی هم نبود تد در سال 2012 (ما را در نظر نمی گیریم مردان سیاهپوش 3 از آنجا که MIB بر اساس یک کمیک و بخشی از یک سریال پرفروش است. به همین دلیل است که تلویزیون تنها جایی است که در آن کمدی ها می توانند رونق بگیرند. تلويزيون به جايگاه نفوذ مي كند و نيازي به جذب مخاطب بزرگتر از مخاطب اصلي خود ندارد. بعلاوه، صنعت فیلم آن را ایمن بازی می‌کند، و قبل از اینکه نویسندگان و بازیگران بعدی وارد عمل شوند، پخش‌کننده‌ها به چپ و راست نمایش‌ها را سبز می‌کردند.

این تنها دلیل محبوبیت نمایش های شبکه های فوق العاده است باب هارتز آبیشولا می تواند علیرغم پیش فرض بسیار نامناسب خود رشد کند. بدون انیمیشن برای بزرگسالان مانند ریک و مورتی، بوجک سوارکارو فوتوراما اگر آن را پایین نگه می داشتید، کمدی درشت به خوبی مرده بود (کارتون ها بنا به دلایلی تنها چیزی هستند که این روزها می تواند از راه دور توهین آمیز باشد). حتی پخش کننده هایی مانند نتفلیکس نیز تنها کسانی هستند که کمدی های کمدی را دوست دارند Upshaws توانستند پویایی خانواده شبکه را با دشنام‌های شبانه و بمب‌های N آشکار بدون حادثه ایجاد کنند و به طور یکپارچه ترکیب کنند، و فرمت را فراتر از آنچه قبلاً ممکن بود، بردند.

وگرنه خیلی خنده دار است شنبه شب زنده تنها چیزی است که هنوز نشان دهنده جریان اصلی خنده دار است.

“پس شما می گویید که کمدی مرده است، چون حماقت و سخاوت از مد افتاده است، آقای تیز هوش؟”

خیر

رسانه های اجتماعی به اندازه یک چت ایکس باکس لایو مملو از جوانان اواخر دهه 2000 شرور هستند. اما اکنون فقط گیمرها نیستند، بلکه پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ شما نیز هستند. بنابراین، بهانه دور شدن جامعه از «ضربه زدن» به همان اندازه که منسوخ شده است کمدین ها از فرهنگ لغو استفاده می کنند تا عدم محبوبیت خود را پنهان کنند. پاداش رسانه های اجتماعی برای ضربه زدن در تمام طول روز، تا زمانی که افراد مناسب ضربه بخورند و به افراد مناسب ضربه بزنند. صرف نظر از اینکه با موضوع مورد نظر موافقیم یا نه، با مشارکت پاداش می دهیم (مطمئنم فقط به بخش نظرات این پست نگاه کنید)، و هر چه بی ادب تر و بی احترامی باشد، بهتر است.

پس فکر می‌کنید کمدین‌ها باید بتوانند هر چه می‌خواهند بگویند بدون اینکه به خاطر آن دچار مشکل شوند؟

اصلاً این چیزی نیست که من می گویم. همانطور که پاتریس اونیل کمدین بزرگ فقید زمانی گفت: «شما می توانید هر چیزی که می خواهید بگویید. ممکن است خنده دار نباشد، ممکن است شما را به دردسر بیاندازد، اما باید بتوانید تلاش کنید.» اگر حرف احمقانه ای می گویید و مردم واکنش منفی نشان می دهند، اشتباه کرده اید. و اگر یک بزرگسال بالغ هستید، به جای اینکه آن را پنهان کنید یا برای آن عذرخواهی کنید، مالک آن خواهید شد. با این حال، کمدین ها نیز نباید احساس کنند که نیازی به سرکوب یا دلجویی از مطالب وجود دارد، فقط در صورتی که یکی از مخاطبان احساس کند که توهین شده است.

همانطور که تماشاگران باید بپذیرند که ایده‌آل‌هایشان هرازگاهی به چالش کشیده شود (مخصوصاً وقتی صحبت از کمدی به میان می‌آید)، کمدین‌ها نیز باید فراتر از فضای امروزی تکامل یابند. کمدین‌های جدیدی که در این فرهنگ بزرگ شده‌اند، از قبل شروع کرده‌اند تا نشان دهند که کمدی چه چیزی می‌تواند باشد (به‌خوبی یا بد)، مانند کریس فلمینگ، مت رایف و برخی دیگر که دلتنگ آن‌ها هستیم. و کهنه‌سربازانی مانند بیل بور و برایان ریگان در آزمون زمان مقاومت کرده‌اند زیرا خود را با زمانه وفق داده‌اند. استفاده از جامعه به عنوان دلیلی برای عدم اجرای کمدین تا حد زیادی بهانه است. و متأسفانه، بزرگترین این نسل، دیو چاپل، با امتناع از تکامل فراتر از فلسفه‌ها یا برنامه‌های خود، وضعیت بز خود را به خطر می‌اندازد.

و این همه ما هستیم.

همه ما در امنیت بازی می کنیم – مخاطبان، کمدین ها و مدیران هالیوود به طور یکسان. هیچ کس نمی خواهد فراتر از وضعیت کنونی جدایی ما تکامل یابد. همه می خواهند شنیده شوند، اما هیچکس نمی خواهد گوش کند. برخی روی صحنه اصلاً به این هنر اهمیت نمی دهند و فقط می خواهند مشهور باشند (پرچم قرمز). همه در تلاش برای ایجاد تغییر هستند، اما هیچ کس نمی خواهد تغییر کند. بله، مخاطبان همیشه بر اساس نظام ارزشی خود انتخاب کرده‌اند که آثار چه کسانی را دنبال و از آنها حمایت کنند. اما اکنون به جایی رسیده است که ما دیگر نمی توانیم دیدگاهی فراتر از دیدگاه خود داشته باشیم یا حتی بشنویم. حد وسط وجود دارد، اما هیچ کس نمی خواهد مصالحه کند.

پس واقعاً من اینجا چه می گویم؟ من می گویم کمدی جذابیت خود را از دست داده است. دیگر هیچ چیز عمیقی در مورد آن وجود ندارد. مخاطب و متولیان طنز به این رکود بی پایان ایدئولوژی ها بسنده می کنند و خود ژانر یعنی هنر نیز به خاطر آن آسیب دیده است.

در آن زمان کمدی وقتی می خواست چیزی بگوید بهتر بود.

و این به ما بستگی دارد. همه ما.

نظر ما را در نظرات زیر تغییر دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top